محمدرضا عارف در تازهترین گفتوگوی خود مطرح کرد
رئیسی را شخصیت برجسته، دردآشنا، متعهد و پرتلاش میدانم
حمایت از «روحانی» اشتباه اصلاح طلبان بود
محمدرضا عارف در گفت و گوی اخیر خود مباحثی پیرامون انتخابات، مشارکت، اصلاحطلبان و دولت سیزدهم مطرح کرده است. در بخشی از اشاره این گفتوگو آمده است: «...محمدرضا عارف بهعنوان معدود اصلاحطلبان عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام به فعالیت سیاسی خود ادامه میدهد. در میان اصلاحطلبان تندرو زیاد محبوبیت ندارد و بیشتر با طعنه و کنایههایی همچون مرد سکوت با او برخورد میکنند. خودش معتقد است با اصلاحات غریبه نشده اما دنبال جنجال درست کردن نیست و منافع ملی را در این نوع حرف زدن نمیداند. انتقادات تندی به روحانی دارد و نهتنها انتخابش بهعنوان نامزد اصلی اصلاحطلبان در سال 92 را اشتباه میداند بلکه هزینههایی را که اصلاحات بابت این حمایت در هشت سال گذشته داد، سنگین و از عوامل اصلی شکستهای اخیر انتخاباتیشان قلمداد میکند.» در ادامه گزیدههایی از این گفتوگو که با روزنامه خراسان انجام شده را خواهید خواند؛
عارف در پاسخ به این سؤال که «اگر به سال 76 برگردید، تحلیلهای آن زمان را درباره ناطق نوری و جناح راست آن زمان که امروز اصولگرایان سنتی هستند، قبول دارید یا فکر میکنید تندروی داشتهاید» پاسخ داد: «ما روی اصول اصلی در دو جریان اختلافی نداریم. اختلافات ما روی راهبردهای عملیاتی و اجرایی است و در نهایت هم میگوییم اگر به قدرت برسیم بهتر عمل میکنیم و رقیب هم همین را میگوید. برای همین مردم به شوخی میگویند اینها با هم هستند و روز انتخابات با هم دعوا میکنند اما شاید بخشی از تندروی آن زمان تحت تأثیر فضایی بود که به جریان چپ تحمیل شد چون هیچ چیز در اختیارش نبود. برخوردهایی را که با رسانههای محدود چپ میشد، در نظر بگیرید، بخصوص در دولت دوم آقای هاشمی. چارهای جز این نبود. وقتی کاندیدای مدنظرش را به دانشگاه راه نمیدهند تا حرفش را بزند به اجبار به آن طرف میرود. دو طرف گاهی تندروی داشتند. حالا آن طرف در حاکمیت بود و نیاز به برخی حرکات تند نداشت اما طرف مقابل ابزار کمتری داشت. فکر میکنم امروز دو جریان به یک عقلانیت بیشتری رسیدند البته همچنان با افراط و تفریط روبه رو هستیم».
عارف با بیان اینکه کاندیداهای اصلاحطلب و اصولگرا در انتخابات باید هویت سیاسیشان را حفظ کنند و در پاسخ به این سؤال که پس چرا اصلاحطلبان در سال 92 حسن روحانی را بهعنوان نامزد نهایی خود اعلام کردند، گفت: «آقای روحانی هیچ وقت اصلاحطلب نبوده و خودش هم ادعایی نداشته است. به نظرم [این اتفاق] یکی از اشتباهات اصلاحات در آن زمان بود.»
وی در بخش دیگری از گفتوگو در پاسخ به این سؤال که با گذشت حدود 9 ماه از آغاز به کار دولت سیزدهم، فعالیت دولت در این مدت را چگونه ارزیابی میکنید و اینکه آیا در این مدت دیدار خصوصی یا عمومی با وی داشتهاید یا خیر، پاسخ داد: «برای ارزیابی عملکرد زود است. آقای رئیسی را شخصیت برجسته، دردآشنا، متعهد و پرتلاش میدانم. زمانی که رئیس بازرسی کل کشور بود من معاون اول بودم و ارتباط نزدیکی با ایشان داشتم که بسیار مفید بود. وقتی ایشان بهعنوان رئیسجمهور انتخاب شدند من یادداشتی در مجمع تشخیص مصلحت به ایشان دادم و هم تبریک گفتم و هم اعلام آمادگی کردم که تجربیاتم را انتقال دهم که تا به حال هیچ جلسه خصوصی نداشتیم و تشخیص ندادند که مشورت از ما بگیرند البته چند نامه از طرف تشکل کانون صنفی استادان دانشگاهی ایران نوشتیم و مسائلی را مطرح کردیم ولی ارتباط دو به دو نداشتیم. در جلسات مجمع ایشان را میبینم.»
این فعال سیاسی اصلاحطلب در پاسخ به سؤالی درباره سیاستهای یارانهای دولت سیزدهم اجرای این طرح را مسبوق به سابقه دانست و گفت: «مسأله جدیدی نیست. هدفمندی یارانهها از دهه ۷۰ تحت عنوان فقرزدایی در زمان آقای هاشمی مطرح شد و در برنامه سوم با مجلس این بحث را دنبال کردیم. یکی هدفمند کردن یارانهها و یکی لایحه فقرزدایی بود یعنی حذف فقر مطلق و کاهش فقر نسبی. متأسفانه مجلس پنجم با این موضوع سیاسی برخورد کرد و لایحه ما تصویب نشد. در دولت اصلاحات بحث لایحه فقرزدایی را جدی پیگیری کردیم اما به موانعی رسیدیم.»
عارف با اشاره به سؤال مصاحبهکننده در ارتباط با تیم اقتصادی آیتالله رئیسی اظهار داشت که باید بیشتر از اشخاص، به روندها توجه کرد. وی بیان کرد که از دیدگاه او بحث هدفمند کردن اورژانسی نیست البته ضروری است و باید شرایط را در نظر گرفت و مسأله اصلی کشور را از نظر خودش سوخت دانست که باید دولت به آن توجه ویژه داشته باشد.عارف در بخش دیگری از گفتوگو با اشاره به شیوه اجرای طرح هدفمندی، بر ضرورت آگاهسازی افکار عمومی از ابعاد سیاستهای اجرایی در خصوص یارانهها تأکید کرد و با اعلام اینکه حاملهای انرژی هم باید در اولویت قرار گیرند، گفت: «آقای رئیسی از طرحهای هدفمندی گذشته استفاده کند و طرح جامعی را که اجماع نخبگان و دولت روی آن باشد، تدوین کند و مردم هم مطلع باشند.» او همچنین با اشاره به شیوه اجرای یارانهها توسط دولت قبل اظهار داشت: «طرح آقای روحانی درباره قیمت انرژی کار را تمام نکرد.»
عضو اصلاحطلب مجمع تشخیص مصلحت نظام در مواجهه با این سؤال که «اوضاع و احوال اصلاحطلبان و اصلاحات ظاهراً جالب نیست. شما در سه انتخابات اخیر شکست خوردید. علت این سرخوردگی چیست؟ چرا همچنان به انتخابات امیدوارید؟» پاسخ داد: «من راهبردی را مطرح میکنم به نام صندوق رأی چون هیچ راهی غیر از صندوق رأی نداریم. اعتقاد شخصیام این است که یک جریان سیاسی نمیتواند با صندوق رأی قهر کند. قهر با صندوق رأی به ضرر خود جریان و مردم است. باید این شکستها آسیبشناسی شود و ما در حد گروه خودمان آسیبشناسی کردیم. نگاه من بیشتر به درون جریان است که ابتدا بیاییم علل شکست را از ناحیه داخل اصلاحات پیدا کنیم. نمیتوانیم بگوییم انتخابات قبل را صددرصد پیروز میشویم ولی انتخابات بعد صفر درصد میشود.»او با اشاره به شکستهای اخیر اصلاحات در انتخابات و کمرنگ شدن نقشآفرینی این جریان سیاسی اظهار داشت: «باید ببینیم چه اتفاقی درون اصلاحات افتاد که دو بار رأی صددرصد تهران شد صفر درصد. این خیلی مهم است...»
سؤال پایانی مصاحبهکننده به این موضوع اختصاص داشت که برنامه اصلاحطلبان برای انتخابات بعدی چیست و اینکه آیا آنها باز هم بهصورت غیردموکراتیک و محفلی مثل دورههای اخیر تصمیم میگیرند یا دنبال راههای جدید هستند؟ که عارف پاسخ داد: «من اگر بخواهم راهبرد خودم را بگویم این است که اصلاحطلبان باید حضور مؤثری داشته باشند و هیچ راه دیگری ندارند. حالا با چه سازوکاری، حرف دیگری است، آیا نهاد اجماع ساز پاسخ است که در دو انتخابات اخیر کارساز نبود یا باید اصلاح شود یا سازوکار جدید ایجاد شود. من خبر جدیدی ندارم... آنها کار خودشان را میکنند و ما هم کار خود را میکنیم. قرار نیست ۲۴ ساعته با هم صحبت کنیم اما اگر لازم باشد و مشورت نیاز باشد ارتباط برقرار میشود.»
محمدجواد لاریجانی از انحرافات فکری در جبهه اصلاحات میگوید
دلیل کژراهه اصلاحات باید ریشهیابی شود
محمدجواد لاریجانی به مناسبت حادثه ترور اخیر و سالگرد دوم خرداد درباره موضوعات مختلفی با ایرنا گفتوگو کرده که بخشهایی از این گفتوگو در ارتباط با حادثه ترور شهید صیاد خدایی در روزهای گذشته منتشر شده است. آنچه در ادامه میآید بخشی از سخنان لاریجانی در ارتباط با جریان اصلاحات است که خواندن آن خالی از لطف نیست.
مدل جمهوری اسلامی یکی از روشهای بسیار مدرن دموکراسی است
لاریجانی در بخشی از این گفتوگو، درباره تحلیل خود از دوم خرداد و جریان اصلاحطلبی در کشور گفت: جریان اصلاحات در ایران یک کژراهه است، البته ما دوستان زیادی داریم که از قبل انقلاب با هم بودیم اما دلیل این کژراهه اصلاحات باید ریشهیابی شود؛ متأسفانه ما گاهی در بیان مباحث سیاسی دچار رودربایستی میشویم. وی درباره چگونگی آغاز کژراهههای سیاسی اظهار کرد: یک مدلی وجود دارد که شروع آن انحراف در فکر است و بتدریج تبدیل به نفاق سیاسی و بعد به بغی یعنی خروج علیه نظام مشروع منجر میشود.قائممقام اسبق وزارت خارجه تصریح کرد: اولین مشکل کژراهه اصلاحات، فکر مبنایی است یعنی متوجه نشدند که بزرگترین دستاورد انقلاب، گرچه آزادی و استقلال هم هست اما از همه آنها مهمتر تأسیس یک نظام مدنی سیاسی کاملاً جدید است که مبنای مشروعیت آن ولایت است و از لحاظ مدل کاری یکی از روشهای بسیار مدرن یعنی دموکراسی عملیاتی است. خیلیها در ابتدای کار عنوان میکردند این کار شدنی نیست، حتی مرحوم بازرگان میگفت این موضوعات را رها کنید و فقط اساسنامه سوئیس را بگیرید و برخی موارد را حذف و آن را تبدیل به مدل جمهوری اسلامی کنید، یک عده دیگر که ژست مدرنیته در لفظ دارند و نشخوار هزار بار جویده قبلیها را تحویل میدهند، میگفتند اسلام دین قدیمی و مندرس و برای بخش خصوصی زندگی است.بنابراین برای اینکه بفهمید ریشه نظری این جریان چیست باید به اهل قلم آنها رجوع کنید تا ببینید این افراد چه میگویند، نهایتاً حرفشان این است که اسلام دین قدیمی و متعلق به نماز و روزه و برای اقوام عرب بوده است و زندگی مدنی ما باید عرفی به معنای سکولار باشد، از اینرو این کژراهه و انحراف فکری محسوب میشود چراکه اسلام مندرس نیست و مانند چشمه مواجی است که طبق مکتب اهل بیت روز به روز نو میشود.
به دلیل انحراف مبنایی، دوستی خود با خاتمی و موسوی را تمام کردم
من با آقای خاتمی دوستی بسیار نزدیک و با مهندس موسوی هم رابطه کاری سنگین و زیادی داشتیم؛ زمانی که شورای سیاسی ایجاد شده بود، او نخستوزیر و من نماینده آیتالله خامنهای در آن شورا بودم و از نظر اخلاقیات هم بسیار با یکدیگر نزدیک بودیم؛ حتی قبل از انقلاب که مهندس موسوی و همسر وی به امریکا آمدند و در واشنگتن بودند اما انحراف موجب میشود با وجود اینکه علاقهمند به این دوستی هستیم، آن را کنار بگذاریم.
جریان اصلاحات دچار نفاق قهری شدند
این تحلیلگر مسائل سیاسی با اشاره به انحراف فکری در جبهه اصلاحات خاطرنشان کرد: این انحراف فکری آرام آرام شروع میشود و جریانی که گرایش سکولار داشت در دوم خرداد به یک قدرت سیاسی تبدیل شد، لذا در نهاد این قدرت سیاسی نفاق وجود داشت چراکه با قانون اساسی که در آن ولایت فقیه و نظام و همه امورات براساس اسلام است، همخوانی نداشتند و مجبور بودند منافقانه عمل کنند یعنی بگویند ما قانون اساسی را قبول داریم درحالی که اینطور نبود. وی تصریح کرد: بنابراین آنها به طور قهری وارد نفاق سیاسی شدند و زمانی که نفاق سیاسی پیش میرود تبدیل به شورش از جمله در سال 78 و 88 و در نهایت منجر به براندازی میشود لذا اینکه شما میبینید بخش زیادی از جبهه اصلاحات با براندازی مشکلی ندارد، همین است و این مسائل تاریخ سیاسی ایران است که باید درباره آنها صحبت شود که دیگران دوباره در این کژراهه قرار نگیرند.